Picture Resize Genius is 2.3.0
WM Recorder یکی از نرم افزارهای برتر و محبوب دنیا در زمینه ی ذخیره ی انواع موسیقی , رادیو و صوت و ویدیو و شو و تصویر پخش زنده ی اینترنتیست که در صفحات وب پخش می شوند !بلی با این نرم افزار شما تنها با یک کلیک ساده قادر به ضبط هر صدا و تصویر مستقیم اینترنتی در حال پخش خواهید بود . عملیات ذخیره سازی توسط این نرم افزار به طور خود کار و در آدرس تعیین شده ی شما صورت می گیرد .
برخی ویژگی های نرم افزار WM Recorder :
پشتیبانی تمامی فرمتهای رایج پخش زنده ی اینترنتی مانند : WMA, WMV, ASF, ASX, MPEG, AVI, WAV, RM, RA, FLV, MP3, MOV .
پشتیبانی دریافت صدا و تصویر از پروتوکل های RTSP, HTTP, MMS .
ضبط خودکار و تنظیم کننده ی درونی .
ویژگی قدرتمند Turbo Recording برای دانلود آهنگ های پخش زنده با سرعتی 5 برابر سرعت طبیعی پخش !
توانایی ضبط ویدیو های پخش زنده ی محاظفت شده و Password Protected !
ظبط با بالاترین کیفیت در کمترین سرعت اتصال !
توانایی ضبط چندین و چند انشعاب پخش زنده به طور همزمان .
قابلیت Pause و Resume هنگام ضبط برای ادامه دانلود در زمانی دیگر !
قابلیت جداسازی و یا چسباندن قطعات مختلف ذخیره شده .
تقسیم عادلانه ارثیه
زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
این تاس خالی از من و آن کوزه ای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکسته صابون پزی ز من
آن چمچه ی هریسه و حلوا از آن تو
این غوچ شاخ کج که زند شاخ از آن من
غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن از آن من
آن گربه ی مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
عزیزان چه عدالتی بسیار زیبا و چقدر تواضع داشت
در خلال یک نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت ولی
سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع کرد، سکه ای از جیب خود بیرون آورد، رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا می اندازم، اگر رو
بیاید پیروز می شویم و اگر پشت بیاید شکست می خوریم. بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه با دقت به سکه نگاه کردند تا به
زمین رسید. سکه به سمت رو افتاده بود. سربازان نیروی فوق العاده ای گرفتند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند. پس از پایان
نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت: قربان، شما واقعا می خواستید سرنوشت جنگ را به یک سکه واگذار کنید؟ فرمانده با خونسردی
گفت: بله و سکه را به او نشان داد. هر دو طرف سکه رو بود!"