دست نوشته های یک دانشجو

زندگی تکرار روزهای بی تکرار است

دست نوشته های یک دانشجو

زندگی تکرار روزهای بی تکرار است

زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست

دل من دیر زمانی است که می پندارد :dosti

 

« دوستی » نیز گلی است ؛

 

مثل نیلوفر و ناز ،

 

ساقه ترد ظریفی دارد .

 

بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد

 

جان این ساقه نازک را

 

                       - دانسته-

 

                          بیازارد !

 

در زمینی که ضمیر من و توست ،

 

از نخستین دیدار ،

 

هر سخن ، هر رفتار ،

 

دانه هایی است که می افشانیم .

 

برگ و باری است که می رویانیم

 

آب و خورشید و نسیمش « مهر » است

 

گر بدانگونه که بایست به بار آید ،

 

زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید .

 

آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف ،

 

که تمنای وجودت همه او باشد و بس .

 

بی‌نیازت سازد ، از همه چیز و همه کس .

 

 

زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست .

 

 

در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز ،

 

عطر جان‌پرور عشق

 

گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز

 

دانه ها را باید از نو کاشت .

 

آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان

 

خرج می باید کرد .

 

رنج می باید برد .

 

دوست می باید داشت !

 

با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد

 

با سلامی که در آن نور ببارد لبخند

 

دست یکدیگر را

 

بفشاریم به مهر

 

جام دل هامان را

 

                مالامال از یاری ، غمخواری

 

بسپاریم به هم

 

بسراییم به آواز بلند :

 

- شادی روی تو  !

 

   ای دیده به دیدار تو شاد

 

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

 

تازه ،

 

        عطر افشان

 

                   گلباران باد .

 

 

فریدون مشیری

 

gol

 

ماه مبارک رمضان

ramezan

درباره ماه رمضان

رمضان اسمى از اسماء الهى مى‏باشد و نبایست‏به تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مى‏دهیم.

رمضان از اسماء الله است

هشام بن سالم نقل روایت مى‏نماید و مى‏گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.

فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیى‏ء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (1)

امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمى‏رود و نمى‏آید که شى‏ء زائل و نابود شدنى مى‏رود و مى‏آید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مى‏باشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایت‏شده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان‏» (2) شما به راستى نمى‏دانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است).

واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن

رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژه‏اى براستى از دقت نظر و لطافت‏خاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مى‏باشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.

و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مى‏گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.

در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه‏تر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمى‏کند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مى‏دارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مى‏گیرد و مى‏گوید:

آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید

اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.

پى‏نوشت‏ها:

1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلامیه

2- بحار، ج 96، ص 377

 

مبارک باد آمد ماه روزه مبارک باد آمد ماه روزه رهت‏خوش باد اى همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببینم که بودم من به جان دلخواه روزه نظر کردم کلاه از سر بیفتاد سرم را مست کرد آن ماه روزه مسلمانان سرم مست است از آن روز زهى اقبال و بخت و جاه روزه بجز این ماه ماهى هست پنهان نهان چون ترک در خرگاه روزه بدان مه ره برد آن کس که آید در این مه خوش به خرمنگاه روزه رخ چون اطلسش گر زرد گردد بپوشد خلعت از دیباى روزه دعاها اندرین مه مستجابست فلک‏ها را بدرد آه روزه چو یوسف ملک مصر عشق گیرد کسى کو صبر کرد در چاه روزه سحورى کم زن اى نطق و خمش شو ز روزه خود شوند آگاه روزه بیا اى شمس دین و فخر تبریزتو اى سر لشکر اسپاه روزه (1)

پى‏نوشت:

کلیات دیوان شمس تبریزى با مقدمه بدیع الزمان فروزانفر صفحه 874.

 

ماه مبارک رمضان را به تمام مسلمین تبریک و تهنیت عرض می کنم