دست نوشته های یک دانشجو

زندگی تکرار روزهای بی تکرار است

دست نوشته های یک دانشجو

زندگی تکرار روزهای بی تکرار است

مولود نرگس

tavalod

مهدیا!

جانها، شورانگیز از یاد دلربای توست. شقایق های شادی بشر، در شبستان شیدایی تو می کاود و شایسته ترین بندگان خدا، شب ها و روزها، شرط تداوم حیات خویش را در آویختن به شاخه طوبای محبت تو می دانند.

یارا!

دلها به یاد تو می تپد و روشنی نگاه منتظران به افق خورشید ظهور توست ... ای برترین افق برای پرواز پرندگان آرزو، ای تجلی آبی ترین آسمان امید، ای منتهای برترین خیال هستی، ای آرمان همه چشم انتظاران، دنیا نیازمند ظهور توست، و قلب انسانها به شوق زیارت روی دلربای تو می تپد.

ای قلب عالم امکان، بیا و گـَرد گامهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم.

مولا جان بیا! ...

 

jahn

فرزندم مهدی بیا!

موعود آسمان و زمین

نور دیده من!

عزیز حاضر ترینم!

یابن الحسن!

دیریست که آدمیان چشم به راه تو اند ؛

دیریست که باور آمدنت خیال دلهاست ؛

دیریست که قنوت نماز ما، طلب فرج توست!

دیریست که ظلم غالب است و حق مظلوم ؛

دیریست که شب سر رفتن ندارد و صبح هوای آمدن نمی کند.

دیریست که روزگار تو با روزگار من یکی شده و تو خود،

تداوم ستودنی همه ی آرمان خدایی من گشته ای

یابن الحسن!

قصه من و تو قصه ی عصمت و عدالت است

حکایت دیر و زود تمنای حق است

پیامبر که رفت، من ماندم و انتظاری سخت

من ماندم و زخم زخم امامت.

من ماندم و میراث از دست رفته نبوت

وتو امروز وارث این همه ای!

آن روز شانه های خسته ام تاب ستم را نداشت و

دل غمدیده ام نیز، خاموشی علی را تاب نمی آورد

پس به طلب فدک برخواستم

و به خدا قسم فدک برای من فدک نبود، پیامبر بود، علی بود،

حسن بود، پدرت حسین بود...

و تو بودی!

ومن حق همه را می خواستم، آنچنان که تو

و بر تمامت ظلم فریاد کرده بودم، آنچنان که تو

و می دانستم که تو روزی خواهی آمد

روزی که دیر نیست، روزی که همین فرداست

و می دانستم آن روز، ملکوت پرده ی عشق را به نام تو میزند

و زمین و آسمان به پابوس تو می آیند

روزی که دیر نیست، روزی که همین فرداست

یابن الحسن بیا!

بیا و زمین را میزبان عدالت «علی» کن

بیا و تعبیر صبوری «حسن» باش

بیا و فریاد عزیز دلم «حسین» را از غصه ی واماندگان برهان

یابن الحسن بیا!

بیا که «سجاد» بی تاب آمدن توست

«محمد» برایت لحظه شماری می کند

 

شاعر ناشناس زیبا بود نوشتم

 

tabrik

 

 

ولادت حضرت مهدی  به تمام شیعیان و زیبا اندیشان تبریک و تهنیت عرض می کنم

 

zamine

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
اقای بسیار خوبی (صیفل جون جون) جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ

به به سلام
جشن بید شیرینی بده
به من که شیرینی نمی دی گذاشتم به حساب
چوب خط پر شده حواس جمع
عکس خوشگل می زاری شعر خوشگل در وکنی
چه خبر بید ها ؟
من هم تبریک می گم
امیدوارم موفق باشی علیرضا جان
من چقدر پسر خوبیم یاد بگیر وبلاگ زدم جبران این همه نظر شیوای منو میدی هااا؟
حالا فعلا

سلام صیفل جان
خیلی ممنون که اینقده این طرف ها می آیی
باشه حتما!!!جبران میکنم.
اینکه میگه چه خبر بید!!!!!
تولد بید دیگه !!!
نکنه دنبال دلیل دیگه ای می گردی؟؟؟؟
امیدوارم تو هم موفق باشی
در مورد چوب خط ها هم بگم، که اینطور که شواهد نشون میده،باید بری یه گونی چوب بگیری،برا چوب خط نیازت میشه!!
حالا فعلا

حجت جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:59 ب.ظ

زیبا بود منم این عید را بهت تبریک می گویم
امام صادق: هر آن کس که انتظار ما (ظهور مهدی (عج) )را بکشد مانند کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد